خوی دانلود

خانم اوتادي مي گويد: هيچ وقت به دنبال حاشيه نبوده اما هميشه عده اي هستند كه با ساختن حاشيه براي ديگران راه خود را هموار مي كنند و از اين طريق حس مي كنند در مسير رقابت، پيروز شده اند.

به گزارش خوی دانلود او كارش را با «بيد مجنون» مجيد مجيدي آغاز كرد و در همان فيلم اول نشان داد مي تواند يكي از بازيگران خوب سينماي ايران باشد. در ادامه هم با بازي در فيلم «چپ دست» ثابت كرد قابليت اين را دارد كه به يكي از بازيگران بفروش سينماي ايران تبديل شود. صحبت از ليلا اوتادي است. بازيگري كه در سال هاي اخير نسبت به گذشته كم كارتر شده و به قول خودش مشغول پرداختن به علاقه مندي هاي ديگري در زندگي است. خانم اوتادي مي گويد: هيچ وقت به دنبال حاشيه نبوده اما هميشه عده اي هستند كه با ساختن حاشيه براي ديگران راه خود را هموار مي كنند و از اين طريق حس مي كنند در مسير رقابت، پيروز شده اند. بازيگر سينماي ايران كه زياد هم اهل گفتگوهاي مطبوعاتي نيست در گفتگو با خانواده سبز صحبت هاي جالب و جديدي را عنوان كرده كه خواندن آن خالي از لطف نيست.

حاشيه، ليلا اوتادي را دوست دارد يا ليلا اوتادي حاشيه را؟

فكر نمي كنم بازيگري را پيدا كنيد كه حاشيه را دوست داشته باشد. در كشور ما هميشه يك سري از آدم ها هستند كه در مسير رقابت با ديگران، از هر روش و شگردي استفاده مي كنند. حاشيه هم يكي از روش هاي اين افراد است كه متاسفانه يا خوشبختانه به نتيجه خاصي هم نمي رسند. گاهي اوقات اين افراد شايعه اي را براي يك نفر مي سازند و بعد از اين كه شايعه به خوبي جا افتاد و براي آن شخص تبديل به حاشيه شد، طرف مقابل يك برگ برنده رو مي كند و احساس مي كند در مسير رقابت جلو افتاده! اين موضوع چند بار در مورد من اتفاق افتاده است.

«شيطان شلوارلي مي پوشد» يكي از آخرين حواشي بود كه گرفتارش شدي، الان ماجرا به كجا رسيده؟

من بارها شكايت خودم را از نوع تصميم گيري اتحاديه تهيه كنندگان سينما در مورد اين پرونده ابراز و اعلام كرده ام. نه قراردادي بين من و آقاي كاسه ساز بوده و نه پولي بين ما ردوبدل شده، پس طبيعتاً مالكيت فيلمنامه «شيطان» شلوارلي مي پوشد» همچنان در اختيار من است. اما به دليل نفوذي كه آقاي كاسه ساز در اتحاديه دارند اتفاقات به شكل ديگري افتاده! الان ماجراي ما به اينجا رسيده كه مي گويند من بايد ۲۵ ميليون تومان پرداخت كنم تا در مقابل، آقاي كاسه ساز به صورت كتبي اجازه ساخت اين فيلم را به من بدهند، در صورتي كه اجازه دادن يا ندادن ساخت اين فيلم چيزي نيست كه اصولاً ارتباطي به ايشان داشته باشد! حالت ديگر هم اين است كه مي گويند آقاي كاسه ساز اين فيلمنامه را به قيمت ۲۵ ميليون تومان از من خريداري كنند و خودشان براي ساخت آن تصميم بگيرند، كه در اين مورد هم باز من رضايت ندارم چون من اين فيلمنامه را چهار سال پيش به مبلغ ۱۰ ميليون تومان خريدم و اصولاً طرح آن پيشنهاد خودم بود و نمي خواهم آن را بفروشم.

با توجه به اينكه مي گويي نه قراردادي بين ما بوده و نه پولي رد و بدل شده، ادعاي آقاي كاسه ساز برچه اساس است؟

طبق توافقي كه بين ما صورت گرفت، قرار بود من براي ساخت فيلم سرمايه گذار بياورم و ايشان در مقابل اجازه دهند ما از كارت تهيه كنندگي شان براي ساخت فيلم استفاده كنيم. ايشان به سرمايه گذار معرفي شده از سوي من گفتند برآورد ما براي ساخت اين فيلم، يك ميليارد تومان است و در مقابل هم هيچ قبض و رسيدي هم از هزينه ها ارائه نمي كنيم! اين شروع يك بحث بين آقاي كاسه ساز و شخص سرمايه گذار بود كه در نهايت باعث شد سرمايه گذار را به دليل سلب اطميناني كه از او شده بود، از دست بدهيم. فكر مي كنم نه تنها من، بلكه ديگر هيچ كس با آقاي كاسه ساز كار نخواهد كرد.

با اين تفاسير بايد بگوييم كماكان پرونده ساخت «شيطان شلوارلي مي پوشد» مسكوت است؟

واقعيتش اين است كه من به كسي پول زور نداده و نخواهم داد. ايشان اگر برگه اي مي آوردند كه نشان مي داد در مدت يك هفته اي كه ما براي ساخت اين فيلم با هم توافق كرده بوديم ايشان هزينه اي را متقبل شده،‌ من قطعاً براي رعايت بحث حلال و حرام اين پول را تقديم ايشان مي كردم، اما وقتي هيچ قراردادي وجود نداشته و ايشان هيچ هزينه اي در اين يك هفته نكرده اند من به چه دليلي بايد ۲۵ ميليون تومان به ايشان پرداخت كنم؟ من در آخرين صحبتي كه با اتحاديه تهيه كنندگان داشتم اعلام كردم كه ايشان مي توانند ۲۵ ميليون تومان بپردازند و فيلمنامه را بخرند اما از آنجايي كه طبق حكم اتحاديه اين فيلم فقط با حضور من (به عنوان بازيگر) بايد ساخته شود، من با هر دستمزدي كه بخواهم در اين فيلم بازي خواهم كرد.

چند هفته قبل عكسي از تو و اصغر فرهادي در يكي از جشنواره هاي خارجي منتشر شد، ملاقات با آقاي فرهادي به چه دليلي بود؟ بنا داريد با هم همكاري كنيد؟

هر دوي ما در اين جشنواره حضور داشتيم و در آنجا با هم ملاقات كرديم. راستش صحبت هايي با هم داشتيم اما اين صحبت ها ارتباطي به فيلم هاي اخير او نداشت و در مورد فيلمنامه اي مجزا كه نوشته آقاي فرهادي بود صحبت كرديم. شايد اتفاق همكاري هم بين ما بيفتد كه اين موضوع قطعاً براي من باعث افتخار است.

وقتي كارنامه خودت را از «بيد مجنون» تا «لاله» مي بيني چه حسي داري؟ فكر مي كني به حق خودت در سينما رسيده اي؟

من فكر مي كنم در ده سال اخير، به دليل كارگزاري هاي نادرستي كه سينما را به قهقرا كشانده، هيچ كس به حق واقعي خود نرسيده است. متاسفانه در اين ده سال، كيفيت فيلمنامه ها كاهش پيدا كرده و به نوعي دم دستي تر از گذشته شده است. فكر مي كنم با اين تفاسير هيچ كس در سينما به حق واقعي خود نمي رسد.

تو كارت را خيلي خوب شروع كردي اما از يك جايي به بعد انگار در انتخاب هايت درست عمل نكردي، چرا؟

چيزي كه مي گويي بر مي گردد به مسئله مافيا و باند بازي كه سال هاست در مورد آن صحبت مي كنيم و هيچ اتفاق مثبتي هم در مورد آن نمي افتد. شما به عنوان بازيگر بايد از بين A، B، C سعي كنيد بهترين پيشنهاد را انتخاب كنيد. در اين ميان اما يكسري از فيلم ها هستند كه فقط به يك گروه خاص پيشنهاد مي شود. در واقع فيلم هاي گروه D مدام به يك گروه از بازيگران مشخص پيشنهاد مي شود و فيلم ها بين آنها تقسيم مي شود.

منظورت از گروه D همان سينماي هنري است؟

بله. منظورم كساني هستند كه در اين نوع از سينما فعاليت مي كنند و هر سال هم جايزه مي گيرند!

خيلي ها معتقدند در سينماي بدنه باند بازي وجود دارد اما تو معتقدي اين موضوع در سينماي هنري هم وجود دارد...

به نظر من باند بازي در سينماي بدنه خيلي كمتر است چون تهيه كننده صرفاض به سود اقتصادي كه از فيلم عايدش مي شود فكر مي كند اما كساني كه در سينماي هنري فعاليت مي كنند، به دليل اينكه همه چيز در اختيار خودشان است. هر كاري دوست دارند انجام مي دهند و در نهايت هم بهترين جوايز را به خودشان اهدا مي كنند و از اين موضوع خيلي هم خوشحالند.

و هيچ وقت هم براي ارتقاي كاري، دوست نداشتي وارد اين باندها شوي؟

اين موضوع به دوست داشتن و دوست داشتن بازيگر ارتباط چنداني ندارد. اين اتفاقي است كه براساس شرايط ايجاد مي شود، من آدمي نيستم كه زياد خودم را وارد اين موضوعات كنم، اما اگر پيشنهاد خوبي در حوزه سينماي هنري به دستم برسد كه فيلمنامه اش را دوست داشته باشم، چرا بايد آن را قبول نكنم؟

در چند سال اخير نسبت به گذشته كم كارتر شده اي، دليل خاصي دارد؟

مهمترين دليلي كه در چند سال اخير كم كارتر از گذشته بودم اين بود كه دوست نداشتم در دوره اي كه مديريت ضعيفي بر سينما حاكم است، فعاليت چنداني داشته باشم. از طرف ديگر اين روزها مشغول كارها و علاقمندي هاي ديگرم در زندگي هستم.

به جز عكاسي كه يكي از دغدغه هاي اصلي ات بود و نمايشگاهي هم از عكس هايت برپا كردي و همچنين طراحي طلا و جواهر، چه كارهاي جنبي را در كنار بازيگري دنبال مي كني؟

همچنان عكاسي و طراحي جواهرات را ادامه مي دهم و در كنار آن به موسيقي هم مي پردازم و اين روزها هم بيشتر روي فرا گرفتن موسيقي متمركز شده ام.

چرا خبري از نمايشگاه جديدي از عكس هايت نيست؟

من براي برپايي نمايشگاه قبلي، حدود ۳ سال درگير عكاسي بودم. هنوز هم عكاسي را ادامه مي دهم اما عكس هايم به ميزان مورد رضايت نرسيده كه براي برپايي نمايشگاه جديدم اقدام كنم.

و اصلاً چرا تصميم گرفتي وارد كار طراحي طلا و جواهر شوي؟

من در دانشگاه، معماري خوانده ام و به همين دليل در همان سال ها با موضوع طراحي آشنا شدم. بعد از آن هم به دليل علاقه اي كه به طلا و جواهر داشتم، طراحي جواهرات را ياد گرفتم و آن را ادامه دادم. خوشبختانه دوستاني كه دست اندركار بازار طلا و جواهر هستند هم استقبال خوبي از حضور من در اين حوزه داشتند و با روي خوش با اين موضوع برخورد كردند.

كارهاي جنبي كه انجام مي دهي باعث نمي شود تو از بازيگري فاصله بگيري؟

من بازيگري را كنار نگذاشتم اما واقعيتش اين است كه دوست ندارم در فيلم بد بازي كنم و اگر پيشنهاد خوبي به دستم برسد قبول خواهم كرد.

«لاله» آخرين پروژه سينمايي بود كه در آن بازي كردي. با توجه به توقف موقتي كه در ساخت اين فيلم به وجود آمده، از حضور در اين فيلم راضي هستي؟

بله، خيلي زياد. كار اكثر بازيگران اين فيلم به پايان رسيده و تقريباً همه ما با اين پروژه خداحافظي كرده ايم. چيزي كه از اين فيلم باقي مانده بخش هاي مربوط به بدلكاران و همچنين بازيگراني است كه در پيست بازي دارند. در واقع بخش اصلي و درام داستان به پايان رسيده و به شخصه از حضور در آن راضي ام.

فكر مي كني اين فيلم به اندازه هزينه اي كه برايش شده مورد توجه قرار مي گيرد؟

اين فيلم اولين كاري بود كه در ايران به طور كامل با زبان انگليسي ساخته مي شد و همين كه بازيگرانش بايد از ابتدا تا انتهاي فيلم به زبان انگليسي ديالوگ هايشان را بگويند اتفاق خوبي بود. فكر مي كنم اين موضوع پنجره جديدي رو به بازيگران سينماي ايران بود تا كار خود را يك مقدار بين المللي تر از قبل ببينند. خيلي از بازيگران وقتي با پيشنهاد حضور در اين فيلم مواجه مي شدند مي گفتند ما تسلط زيادي روي زبان انگليسي نداريم و به همين دليل هم از حضور در اين فيلم عذرخواهي مي كردند. فكر مي كنم اين موضوع براي بازيگران سينماي ايران تلنگر خوبي بود كه در ادامه به كاري كه انجام مي دهند بيشتر بها دهند.

تو با «سينان توزچو» هم بازي مستقيم داشتي. كار با يك بازيگر خارجي چطور بود؟

خيلي خوب بود. نوع نگرشي كه آنها در سينماي تركيه دارند با نوع نگرش ما به سينما متفاوت بود و تبادل انديشه هايي كه بين ما صورت مي گرفت، جالب بود. در اين نوع همكاري ها انسان مسائل جديدي را هم ياد مي گيرد كه فكر مي كنم اتفاق خوبي است.

خيلي ها مصاحبه اي را كه تو داشتي و خبرهايي كه بعد از آن در رسانه ها منتشر شد، دليل بروز آن حواشي براي فيلم «پايان نامه» مي دانند. الان كه چند سال از اين ماجرا گذشته در اين مورد چه نظري داري؟

شايد خيلي ها از صحبتي كه مي خواهم بگويم ناراحت شوند، اما برايم مهم نيست. ببين در مطبوعات و فضاي كلي رسانه اي ما ۱۰ـ ۱۵ نفر انسان حرفه اي و كار بلد حضور دارند و به جز اين افراد بقيه چندان حرفه اي عمل نمي كنند. متاسفانه خيلي از اين دوستان بدون هيچ تماس و صحبتي يك سري مسائل غير واقعي را تبديل به تيتر مي كنند و شايعات بزرگي را به راه مي اندازند. براي من هميشه اين سوال وجود داشته كه چرا وقتي شايعه اي توسط مطبوعات پراكنده مي شود، وزارت محترم ارشاد از بازيگران و عوامل سينما گله مي كند؟ وقتي كه يكي از سايت هاي اينترنتي مي نويسد ليلا اوتادي در نقش ندا آقاسلطان، چرا آن سايت تعطيل نمي شود؟ اين صحبت ها در حالي مطرح مي شد كه من در آن زمان اصلاً ايران نبودم و ماه ها بود كه در سفر اسپانيا بودم. فيلمنامه «پايان نامه» براي من ايميل شده بود اما من جوابي به اين پيشنهاد نداده بودم. فكر مي كنم نوك پيكان اين جنجال ها به سمت آن سايت و نويسنده آن مطلب است.